ارسال شده در پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, - 10:7

دلم تنگ است و می دانم که می داند
که حرفهای دلم ناگفته می خواند
پریشانم پریشانم، هم او درد است و درمانم
کجا گویم که داغ عشق، شده سوز دل و جانم
گهی در خلوت محراب دعای شکر می گویم
گهی در سیل اشکانم ندای کفر می خوانم
نمی دانم نمی دانم در این شوریدگی آیا
دل گمگشته باز آید؟
نظرات شما عزیزان:
نويسنده
یوسف؛سنجد